بسم بر شهدا درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ نويسندگان چهار شنبه 20 شهريور 1398برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : وحید
در درگیریهای کردستان، گروهی از زبدهترین تکاوران ارتش او را همراهی میکردند. آنها از تاکتیک ویژهای سود میجستند و به جای آن که با پیشقراولان دشمن مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاههای دشمن فرود میآمدند و آنها را تار و مار میکردند. اوج شهرت چمران در واقعه خونین پاوه بود که همراه با تیمسار فلاحی، در زیر باران گلوله، خود را به محاصره افکند. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت میکردند. در این حادثه، با پخش پیام روحالله خمینی از رسانهها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، شورشیان پا به فرار گذاشتند. از حوادثی که در پاوه اتفاق افتاد، قتل عام مجروحین به دست عوامل حزب دمکرات، سقوط هواپیمای فانتوم و اصابت هلیکوپتر ۲۱۴ حامل مجروحین به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه کننده» یاد میکند.او پس از این جریانات به تهران احضار شد و از سوی امام خمینی به سمت وزارت دفاع منصوب گردید. در خوزستان
![]() مصطفی چمران و موسی نامجو در بهشت زهرا چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد. با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت نمود و به همراه سید علی خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب نشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند. در سال ۱۳۵۹ چمران در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود مجروح گردید؛ او با کامیونی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد؛ اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و پس از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت. وی دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور دهلاویه به جای «ایرج رستمی»، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه سر زخمی شد. کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت؛ ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید.آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد و فاقد سنگ مزار میباشد. مزار وی: تاریخ دفن: ۲-۴-۱۳۶۰ قطعه: ۲۴ ردیف: ۷۱ شماره: ۲۵. در قتلگاه او در دهلاویه نیز بنای یادبودی ساختهاند. کشته شدن بدست نیروهای خودی[ویرایش]حسین بروجردی معتقد است. چمران را عوامل عباس آقازمانی معروف به ابوشریف کشتهاند و از دلایلی مانند اینکه تیر از پشت به وی اصابت کرده و نیز تیر ژ۳ به او اصابت کرده که سربازان ایرانی از آن استفاده میکردهاند (عراقیها از این نوع اسلحه استفاده نمیکردند)). وی معتقد است ابوشریف بدلیل کینههای باقی مانده از دوران مبارزات چریکی علیه اسرائیل این کار را انجام دادهاست. امیر فرشاد ابراهیمی نیز که از اعضای سرشناس و موسس انصار حزب الله بوده که سالهای متمادی با چهرههای سیاسی و امنیتی بسیاری در داخل جمهوری اسلامی ارتباط داشته بارها در مقالات خود از کشته شدن چمران به عنوان ترور و یا حذف نامبرده است که توسط نیروهای امنیتی انجام شده است . آثارهنری ونظامی
از دکتر چمران آثار هنری زیادی به جا مانده است که نشان دهنده شخصیت وروح چند بعدی وپیچیده اوست تابلوهای نقاشیمجسمه ها تعداد بسیار زیادی عکس از مناظر طبیعت ومختلف همچنین طرح های ابتکاری دکتر چمران درقسمت ادوات نظامی بسیار قابل توجه وخیره کننده است دستنوشته ها
![]() پس ازمرگ دکترچمران دست نوشته های زیادی ازاو کشف شد که درطول سالیان اقامت درآمریکا،لبنان وبازگشت به ایران نگاشته شده بود.این دست نوشته ها بعدجدیدی ازشخصیت وتفکر دکترچمران را برای همگان روشن کرد وابعاد ناشناخته درونی روح شهید دکترچمران پس ازآن معلوم گردید.سبک نگارش این دست نوشته ها بیشتر به صورت عرفانی وعاشقانه است که دربعضی قسمت ها دارای سوزعمیق وشکننده ای است که نشان دهنده عمق بینش ودرک وسیع دکترچمران می باشد. سه نمونه ازدست نوشته ها 1-من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم، دست از گناهان بشویم، قلب خود را یکسره تسلیم خدا کنم، از دنیا و مافیها چشم بپوشم. تنها، آری تنها لذت خویش را در آب دیده قرار دهم. من روزگار کودکی خود را در بزرگواری و شرف و زهد و تقوی سپری کردهام. من آدم خوبی بودهام، باید تصمیم بگیرم که مِنبعد نیز خود را عوض کنم. حوادث روزگار آدمی را پخته میکند و حتی گناهان مانند آتشی آدمی را میسوزاند. 2- ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را ﺑﻬانه کرده و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلانِ مغرور و متکبر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضعترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم. 3-به دریا نگاه کردم،امواج و احساسات تو را دیدم که به سینه آب موج می زد. به آسمان خیره شدم،طیران و معراج تورادیدم که تا بی نهایت ادامه داشت. بر سینه های ابر سفید،همچون فراشی پاک گذر کردم،صفا و پاکی و خلوص تو را احساس کردم. در آغوش ابرها فرو رفتم،احساس کردم که در آغوش پاک تو ،همه عالم را فراموش کرده ام،جز عشق ،جز لطف،جزصفا وخلوص،جزموج محبت،چیزی احساس نمی کنم. خدایا! توراشکر می کنم که به من عرفان دادی تا همه فشارهاو دردها را تحمل کنم،همه دنیا را پشیزی شمارم،حیات را به قطره ای اشک تقدیم کنم. خدایا تورا شکر می کنم که بی نهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بی نهایت اتصال دادی. خدایا تو زیبایی را خلق کردی و در غروب افتاب،مخرجی برای تسهیل دردها و غم ها و انتقال ان ها به زیبایی و عرفان و در طلوع صبح ،حیات و نشاط و عظمت و مبارزه و زیبایی در غروب . نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |